از عقلانيت تا واقعيت اخلاقی
به باور هگل اما وظايفی که از طريق انجام و پایبندی به آنها برای دستيابی به آزادی منجر مي شود، گوناگون اند. برخی از آنها اخلاقی و مبتنی بر ارزش گذاری فردی و تشخيص درست و نادرست از يکديگر است. برخی ديگر اما مبتنی بر ارزشها و قوانين موجود اجتماعی اند که بشر در آن می زيد. برای آزاد زيستن لاجرم نياز به تعلق آدمی به جامعه ای است که قوانين و ارزشهای آن مبتنی بر نظامی عقلايی باشد. بنابراين وجود جامعه ای عقلايی پيش شرط ايجاد توازن و تعادل ميان فرد انسانی و اجتماع است.
بنابراين برای آزاد زيستن نياز به جامعه ای است که آدمی بدان تعلق داشته باشد و به ارزشها و قوانين آن از منظر عقلايی وابستگی داشته باشد. چنين وضعيتی است که موجب ايجاد توازن ميان فرد و جامعه مي شود. آن نتايجی که انسان به طور مستقل درباره نيک و بد به دست آورده است بايد از منظر قوانين و ارزشهای جامعه نيز مورد تاييد قرار گيرد. به عبارت ديگر آنچه انسان به طور فردی از قوانين و نهادهای جامعه انتظار دارد، در تجربه زندگی جمعی نيز بايد بتواند بر آورده شود. جوهر مفهوم آزادی با اصول حقوقی حاکم بر جامعه بايد همخوانی داشته باشد. بدين ترتيب بنا به تأکيد هگل اصول حقوقی حاکم بر جامعه و نهادهايی که بر اساس آنها ايجاد گرديده است، عبارت از «آزادی همچون انديشه» است.
چهارمين و واپسين برداشت هگل از مفهوم آزادی نتيجه و ادامه برداشت فوق از آزادی است. بنا به تأويل هگل آزادی «عنصری از مفهوم کلی» است که در واقعيت جامعه پاسخ يافته است. اين بدان معنی است که تکامل ايده آزادی همچون روندی چند سويه است که فرجام آن در ساختار خانواده و زندگی اقتصادی و حضور نهادهای حکومتی مشهود می گردد. آزادی که نطفه آن در عقل فرد منعقد شده است، در واقعيت عينی در نهاد خانواده، حيات اقتصادی و نهاد حکومتی به گونه ای جمعی تحقق می يابد. حيات اخلاقی که غنی ترين تجلی ممکن از هستی انسانی است، در حلقه ای ميان خواست عقلايی فرد و دنيای بيرونی وی موجوديت می يابد. به تاويل هگل اين تجلی «مشخص» همان آزادی است. در اين نظم اخلاقی است که آزادی همچون «شیء» و نيز همچون واقعيت و ضرورت و نيز خواستی عينی موجوديت می يابد.
هگل تأکيد می کند که اخلاقيات4 تنها يک جنبه از حيات اخلاقی است. يک جنبه ديگر آن وجود اصول عقلايی در نهادهای مشخص اجتماعی است. آزادی واقعی مستلزم قوانين، راهکارها و سازمانهايی است که اصول جهانشمول نيک و بد را از هم تميیز دهند و اصول نيک را متحقق سازند. از اين رو تأکيد می کند که: «حقوق ذهنی افراد هنگامی تحقق می يابد که به اخلاقيات واقعا موجود تعلق داشته باشند و آگاهی بيابند که آزادی آنها در چنين عينيتی تامين می گردد. باری در چنين اخلاقيات واقعی است که فرد موجوديت خويش و ذات همگانی خود را بازمی يابد.» به زبان ساده تر هگل بر اين باور است که مفهوم آزادی در عينيت واقعی عبارت از اين است که: «فرد، شهروند جامعه ای است که حکومت آن مبتنی بر قوانين خوب است.»
منظور هگل از واقعيت اخلاقی چيست؟
هگل در تشريح «واقعيت اخلاقی» بر سه رکن تاکيد می کند: خانواده، جامعه مدنی و يک حکومت مبتنی بر قوانين درست. در باره نقش اخلاقی خانواده هگل می گويد: «روابط خانوادگی پيوندی است که اعضای آن ديگر فقط برای خود نيستند بلکه انديشه و عملشان جزئی از يک کل ارگانيک است.» هگل مفصلا توضيح مي دهد که وجود خانواده پيش شرط همپيوندی جامعه است. زيرا خانواده محصول روندی است که فرد انسانی در نتيجه آن به اشتراکی پايدار کشانده مي شود. در واحد خانواده اعضای آن در چنان پيوند درونی قرار می گيرند که هرگز فرديت خود را مبنای انديشه و رفتار فردی قرار نمي دهند.
درباره رکن دوم واقعيت اخلاقی يعنی جامعه مدنی هگل مسائلی نظير فعاليت اقتصادی و قوانين و مقررات حاکم در زندگی شهری را پيش می کشد. اگر رکن اول يعنی خانواده بر کشش و پيوندهای عاطفی استوار است، رکن دوم يعنی جامعه مدنی بر روابط اقتصادی و حقوقی پيرامون آن استوار است. در تشريح جامعه مدنی هگل از «تنوع پايان ناپذير» نظام داد و ستد اقتصادی و تبلور طبقات اجتماعی در آن سخن می گويد.
هگل بر مبنای بحث آدام اسميت به رقابت تام ميان شهروندان نيز تأکيد می ورزد. از توضيحات مفصل هگل پيداست که او پيوند اعضای جامعه در شبکه پيچيده اقتصادی و حقوقی و منجمله شکل گيری طبقات اجتماعی را از عوامل همپيوندی اجتماعی و آگاهی فرد نسبت به اشتراکات آن با با ديگر گروههای اجتماعی می شمرد. اما او همواره بر نياز به قوانينی که اين روابط و پيوندها را بر مبنای عقلانيت شکل دهد، تأکيد می ورزد.
تأکيد هگل بر حاکميت و نظارت قانون و نقش تعيين کننده دولت قانونی بر فعالتهای اقتصادی و توليدی جامعه مدنی، بدون اينکه نيازی به محو مالکيت خصوصی باشد، به گونه ای است که جان الستر او را اولين نظريه پرداز سوسيال دمکراسی می نامد. زيرا هگل تأکيد زيادی بر چارچوب قانونی و حقوقی فعاليتهای اقتصادی و توليدی و جلوگيری از آسيب رسانی اقتصاد بازار و مالکيت خصوصی بر مردم و به ويژه بر بيکاران دارد. هگل می گويد: «در صورت عدم دخالت دولت در امور اقتصادی توازن رشد اقتصادی جامعه به خطر می افتد». هگل به وجود مکانيسم های مختلف در جامعه مدنی اشاره می کند که وظيفه و کارکرد آنها همچون اصناف، پليس و دادگاه کنترل رقابت می باشد.
سومين رکن واقعيت اخلاقی از منظر هگل عنصر زمامداری و حيطه دولت است. هگل در اين باره بر دو جنبه درونی و بيرونی زمامداری تاکيد می کند. جنبه بيرونی آن پيوندهای دولت با نهادهای گوناگون مشخص است. جنبه دورنی آن مربوط به رابطه آن با شهروندان است. هگل اما تأکيد می کند که دولت بسی فراتر از دوجنبه فوق است و در حقيقت «روح ملت» است. او می نويسد: «دولت از آن رو روح ملت است که همزمان نه تنها بر اساس قانون اساسی حاکم و ناظر بر کليه روابط درونی و بيرونی آن است، بلکه تشکيل دهنده اخلاق و آگاهی افراد جامعه نيز می باشد.» هگل دولت را يک ارگانيسم زنده مي داند که اعضای پيکر آن شامل ارگانهايی همچون پارلمان، رژيم، نظام قضايی و نظام پادشاهی می باشد. اما کليد اصلی روابط ميان اين اعضای پيکر دولت را قانون اساسی تشکيل مي دهد.
در پی تأکيد اساسی بر قانون اساسی هگل بر نقش ويژه پارلمان انگشت می گذارد که ترکيب آن بايد تجسم واقعی شهروندان و آحاد يک کشور باشد. تعريف پارلمان از نگاه هگل عبارت از اين می باشد که: «ميانجی ميان رژيم و حيطه های گوناگون ويژه ای که همه افراد مجزای ملت را در بر گيرد». در اين ميان هگل تأکيد ويژه ای برای جلوگيری از انعکاس منافع شخصی سياستمداران و بويژه دستگاه سلطنتی بر روند تصميم گيريهای سياسی کشور می کند.
به اين ترتيب رشته استدلالات هگل در کتاب «فلسفه حق» همچون زنجير به هم پيوسته ای است که در آن آزادی فردی در رابطه نزديک با وظايف ناشی از تعلق فرد به اشتراک (خانواده، جامعه شهری و دولت) قرار دارد. چنين رابطه ای البته مبتنی بر پيوند و اشتراکی عقلايی است. در واقع پيش شرط آزادی فردی و انسان آزاد و انديشمند حاکميت عقلانيت در نهادهای جامعه و اصولی عقلايی در اين نهادها است که تشخيص دهنده درست از نادرست هستند.
هگل با تأکيد بر روح عينی و عقلانيت حاکم در خانواده و دولت، يک آنتی تز (ضد حکم) در برابر فردباوری پيش می کشد. او معتقد است که فرد جزئی ارگانيک از اشتراک است. به عبارت ديگر اين افراد نيستند که جمع کل را شکل ميدهند، بلکه کل است که فرد را می سازد. به باور هگل دولت چيزی بسی فراتر از فرد شهروند و حتی از جمع کل شهروندان است. اين فرد نيست که خود را می يابد بلکه اين روح جهان است که خوديابی می کند. اين خوديابی روح جهان از طريق پيمودن سه گام به دست می آيد. گام نخست روح جهان در خوديابی روح ذهنی است که در فرد تجلی می يابد.
روح جهان در گام دوم به آگاهی فزونتر دست می يابد که در خانواده و جامعه و دولت متجلی است. اين آگاهی را هگل روح عينی می نامد چرا که نشانه هماهنگی و اشتراک انسانهاست. اما گام سوم که عالی ترين مرحله خود آگاهی روح جهان است در هنر، معرفت، ذوقيات و دين کسب می گردد. اين خود آگاهی را هگل روح مطلق می نامد. اما والاترين پژواک خود آگاهی روح جهان، فلسفه می باشد که به گفته هگل آينه تمام نمای روح جهان است. هگل تأکيد می کند که: «فلسفه عالی ترين اوج معرفت مطلق است که به تنظيم تمام مقولات می پردازد و در نتيجه علم علوم است.»
به طور کلی چنانکه ديديم پاسخ هگل به پرسش اساسی او چندگانه است، زيرا به هرحال او تأکيد می کند که خانواده با مرگ پدر و مادر و جدايی فرزندان از هم می پاشد و لذا اين نه در خانواده بلکه در امر دوم يعنی جامعه مدنی است که زندگی اخلاقی نو تحقق می يابد. از نظر هگل، نظام نيازها يعنی زندگی اقتصادی و نظام حقوقی مرتبط با آن در اين قلمرو جا می گيرند. اما بايد دانست که نظريه هگل درباره دولت مدرن، تاويلی فلسفی است برای به سامان آوردن تضادهای مدرنيته.
يکی از ضعفهای مهم کتاب «خطوط اساسی فلسفه حق» هگل کوشش نويسنده در علامت مساوی گذاشتن ميان جامعه عقلايی و دولت عقلايی با حکومت وقت پروس است. از همين رو کتاب «فلسفه حق» به تشديد شکاف ميان پيروان هگل منجر شد. زيرا دولت استبدادی که حقوق دمکراتيک شهروندان را ضايع کرده بود، در اين کتاب همچون جلوه ايده آزادی طرح شد و به ويژه نسل جوان راديکال را سرخورده کرد. با وجود اين هگل تا وقتی که زنده بود و آثار نوآورانه خود را منتشر می کرد، به طور کلی مورد توجه جوانان بود، اما انديشه های سياسی و دينی او مورد انتقاد قرار می گرفت.*
پی نوشت:
3. Grundlinien der philosophie des Rechtes
4. Moralitet
منابع اصلی:
1.فلسفۀ هگل، تأليف استيس
2.هگل، پيتر سينگر
3.تاريخ فلسفۀ كاپلستون، ج 6 و7
4.پديدارشناسی برحسب نظر هگل، تأليف دكتر كريم مجتهدی
*نویسنده: دکتر پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
نظر شما